دوستانه

ساخت وبلاگ
نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشبها… سایه‌ای دیدم شبیهت نیست، اما حیف‌ای کاش می‌دیدم به چشمانم خطا امشبهر شب صدای پای تو می‌آمد از هر چیزحتی ز برگی هم نمی‌آید صدا امشبامشب ز پشت ابر‌ها بیرون نیامد ماهبشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشبگشتم تمام کوچه‌ها را یک نفس هم نیستشاید که بخشیدند دنیا را به ما امشبطاقت نمی‌آرم تو که می‌دانی از دیشبباید چه رنجی برده باشم بی تو تا امشبای ماجرای شعر و شب‌های جنون منآخر چگونه سرکنم بی ماجرا امشب + نوشته شده در جمعه بیست و یکم مهر ۱۴۰۲ ساعت 5:56 توسط من  |  دوستانه...
ما را در سایت دوستانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : narnya1375o بازدید : 34 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1402 ساعت: 14:30

امشب به حدی حالم بد بود ک خطمو کلا از دسترس درآوردم نه حس هیچی نیست نمیخام هیچی و هیچکس باشه الان فکرم خیلی تشویش داره پر از اضطراب و دلشوره و ناراحتیم.

موندم اگه خدا قرص فشار خونو ضداسترس نمیساخت چی میشد....

قطعا تا حالا جنازم پودر شده بود...

+ نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم مهر ۱۴۰۲ ساعت 19:20 توسط من  | 

دوستانه...
ما را در سایت دوستانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : narnya1375o بازدید : 34 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1402 ساعت: 14:30